گریه قلم :)

پشت هر قلم محزون، نویسنده ای از فرط جنون میرقصد

گریه قلم :)

پشت هر قلم محزون، نویسنده ای از فرط جنون میرقصد

گریه قلم :)

نخست
دیر زمانی در اون نگریستم
چندان که چون نظر از وی باز گرفتم
در پیرامون من
همه چیز به هیات او درآمده بود
انگاه دانستم که مرا دیگر
از او
گریزی نیست....

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه

پرنده های خونگی رو دیدین،وقتی میخوان عادتشون بدن به آواز خوندن یه مدت صدای هم نوع خودشونو براش پخش میکنن. پرنده بیچاره هم به خیال اینکه یه هم صحبت پیدا کرده میخونه؛ بعد یه مدت دیگه خبری از اون صدای ضبط شده نیست. حالا پرنده میخونه تا هم صحبتش رو صدا بزنه، ولی بیچاره نمیدونه چه کلاهی سرش رفته...

همه موجودات عالم حرف زدن که بلدن هیچ، گاهی پر حرف هم میشن؛ اما فقط پیش کسی که بفهمه چی میگن...

اگر همچین کسی پیدا نشه هم با خودشون حرف میزنن!

(مدیونین اگه فکر کنین درباره خودم حرف میزنم)

  • زهرا :)

نظرات (۱)

مدیون شدیم مفتکی

پاسخ:
ای بابا بد شد که :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی