- ۰۴/۰۴/۰۳
- ۹ نظر
عرفان طهماسبی خواند: " به من جای ستاره، ماه دادی"
ستاره، نور دارد، گرما دارد و در مرکز یک منظومه قرارر میگیرد و سیاهر هایی به گِردَش میگردند.
ماه، سیاه است. نوری از خود ندارد. هرچه هست خاک است و سنگ. یکی از همان سیاره هایی است که به دور یک ستاره طواف میکنند
ولی چرا همیشه از ستاره های با ارزش تر بوده؟!!
ساده است! ماه به زمین نزدیک است، ماه در کنار ماست. ستاره ها کیلومترها دورترند. همه شان از ماه بزرگتر و درخشان تر هستند اما کوچک دیده میشوند؛ چون دورند، چون برای زمین نیستند. ماه است که اینجاست!
ماه است که بی توقف دور زمین میچرخد. ماه است که ماه زمین است. مهم نیست اگر آسمان شب را روشنِ روشن، به روشنی روز، نکند. مهم نیست که او مثل خورشید از جنس نور نیست و سنگ است.
خب زمین هم سنگی ست. آن ها مثل همدیگرند. او ماهِ زمین است و این زمینِ ماه، بهم تعلق دارند...!
(بالاخره بعد مدت ها تونستم بنویسم...:»)
آدمهای زمینی و وابسته و سنگی نمیتونن عاشق ستاره های روحی بشن
عالی شد...
اضافش کن