گریه قلم....

سلام خوش آمدید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#خاطره» ثبت شده است

خیلی وقت پیش سر کلاس شیمی پای تخته بودم و داشتم یه سوال چند موردی رو حل میکردم گزینه هاش به این شکل بود:

الف)

ب)

ج)

د)

یکی از بچه ها از معلممون پرسید چرا به جای اینطور نوشتن ترتیب حروف الفبا رو حفظ نمی کنن؟ 

من جواب دادم چون تو نظام مکتب خونه ای الفبا به صورت:

«ابجد،هَوَز،حُطی،کلمن،سَعفص، قرشت،ثخذ، ضظع» تدریس میشده.

معلم شیمی با یه لحن طعنه آمیزی گفت : الان چرا اینا رو حفظ کردی؟

گفتم :چون شیوه تدریس تاریخیه، بده آدم تاریخ بلد باشه؟

گفت: مغزتونو با چیزایی که بهش نیاز دارین پر کنید نه این مطالب بی ارزش! الان مثلا که چی اینا رو بلدی تو؟

تاریخ رو بی ارزش می دونست! همونطوری که سوال رو حل میکردم گفتم: آینده آدم ها با توجه به گذشته شون شکل میگیره.

 تا صبح میتونستم باهاش بحث کنم و از عقیده خودم دفاع کنم. اما یه لحظه به این فکر کردم که بی ارزش یادگیری شیوه تدریس در گذشته نیست، بی ارزش بحث کردن با ادمیه که تاریخ رو بی ارزش بدونه. دیگه جوابشو ندادم نشستم. 

 

 

#خاطره

  • مسافر !!
دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر