گریه قلم :)

پشت هر قلم محزون، نویسنده ای از فرط جنون میرقصد

گریه قلم :)

پشت هر قلم محزون، نویسنده ای از فرط جنون میرقصد

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چشم نواز» ثبت شده است

چشم نواز شماره نوزده:

تا حالا شده به صورت مادرتون نگاه کنید و به این فکر کنید که چقدر زیباست...:)

چشم نواز شماره هجده:

دیگه کم کم داریم بهش نزدیک میشم، خواستم بگم سبزه گره زدن سیزده بدر خیلی قشنگه...:)

چشم نواز شماره هفده:

تا حالا دقت کریدن ترکیب سالاد شیرازی پرچم ایران رو میسازه؟!! سبز سفید قرمز :)

چشم نواز شماره شانزده:

موهات انقدر کوتاهه که به زور تا روی شونه هات میرسه و داداش 6 ساله ات یک ربع تمام تلاش میکنه ببافشون (*_*)

اصلا هم مهم نیست که موفق نشد...:)

چشم نواز شماره پانزده:

کاری به جزییاتش ندارم فقط خواستم بگم بوسه روی پیشونی خیلی قشنگه...:)

چشم نواز شماره 14:

شاید این یکی بیشتر گوش نواز باشه یا دلنواز اما...

نود درصد خاطره های قشنگ ما با این جمله شروع میشه:

«بچه که بودم......»

چشم نواز شماره سیزده:

اینکه توی خیابون بببینی یه نفر خیلی ناجور و بی تعادل داره میدوه و یهو میپره بغل یه نفر و گردنشو محکم میگیره و طولانی بغلش میکنه واقعا قشنگه...:) 
(یعنی تجربه کردنش هم همینقدر قشنگه؟!)

چشم نواز شماره دوازده:

آقا ما که ندیدیم ولی خونه درختی داشتن هم قشنگه ها...:)

چشم نواز شماره یازده:

پنجره اتاق من سمت غربِ. موقع غروب خورشید دیوارهای کل خونه سفیده، اتاق من نارنجی میشه...:) 

چشم نواز شماره دَه:

صحنه ای که هیچوقت نمیتونم ببینمش و حسرتش به دلم میمونه قاشق زنی چهارشنبه سوریِ...:)