- ۰۳/۱۰/۲۷
- ۳ نظر
بازم از اون حس و حالا که نمیدونم درباره چی بنویسم اما بدجوری دوست دارم بنویسم.
امروز و مخصوصا الان از اون وقت هایه که "تنها"، رفیق چندین و چند ساله من، دست هاشو گذاشته رو شونه هام و همین باعث شده شونه ها و گردنم خم بشه پایین. تنها خیلی حساس و حسوده، تحمل نداره منو کنار بقیه ببینه. برای همین هر وقت که من مهمون دارم یا قراره کسی رو ببینم اون از خونه میره بیرون. امروز ولی از صبح یقه مو چسبیده ولم نمیکنه.
یه متن نوشتم با عنوان «دلم میخواد...» نمیدونم خوندینش، نخوندین، چطوریه اوضاع ولی من الان دلم بدجور اون «دلم میخواد...» رو میخواد :)
خب اگه واقعا دوستی با چنین افرادی به روحتون آسیب میزنه بهتون توصیه میکنم با افراد میانگرا و درونگرا دوست نشین... البته توی این مورد که گفتین مشکل طرف مقابلتون خیلی حاد بوده... چون واقعا یه نفر اجازه نداره واسه تصمیماتی که رفیقش میگیره ناراحت بشه، اینطوری حریم خصوصیتون رو بهم زده و به نظر من آنچنان قابل بخشش نیست...