گریه قلم :)

پشت هر قلم محزون، نویسنده ای از فرط جنون میرقصد

گریه قلم :)

پشت هر قلم محزون، نویسنده ای از فرط جنون میرقصد

گریه قلم :)

نخست
دیر زمانی در اون نگریستم
چندان که چون نظر از وی باز گرفتم
در پیرامون من
همه چیز به هیات او درآمده بود
انگاه دانستم که مرا دیگر
از او
گریزی نیست....

آخرین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندهای روزانه

این جوی روان است!

چهارشنبه, ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، ۰۴:۰۸ ب.ظ

ابرهای سفید پراکنده، بستر این آسمان آبی را فرش کرده اند، گویا فراششان باد بوده. این فراش همیشه مسافر، فقط به زینت دادن فلک اکتفا نکرده؛ فرش زمردین هم گسترده بر تن زمین. بنات نبات را بگر چه خودنمایی میکنند بر این بستر زمردفام. جویباری بلورین شکاف انداخته بر قلب این صحرا. روان شده به سمت سرو و صنوبرهای آن طرف مَرغزار. این سرو و صنوبرها سالیان سال است که پل زده اند از زمین به آسمان. شاید ثمره ای نداشته باشند اما سر هم خم نکرده اند در سرد و گرم این روزگار. هیچوقت ندیدم کمرشان بکشند. الحق که نماد قدرت اند اینها. تپه های بهم پیوسته مملو از سبزی و طراوت چمن را ببین. شاید به سان کوه های بلند، عظمت نداشته باشند اما رزق و روزی این بره ها و بزبزک ها از همین تپه های سرسبز است. میشنوی؟ بوی بهار می آید.

چه صفایی دارد اگر برای چند دقیقه کنار این جوی بنشینیم، در کتری های سیاه چوپان که قرص گرفتیم، چای دم کنیم و بی حرف پس و پیش فقط گوش دلمان را بسپاریم به سکوت دشت و نوای چلچله ها. اگر هستی که بسم الله، در تاخیر آفات است...:)

#گریه_قلم

 

  • زهرا :)

#گریه_قلم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی